گرفتارم کردی، بی هیچ پس و پیشی، بی هیچ نگاه و تبسمی.

با تمام ندانی گرفتارت شدم، همین ندانی بود که درگیرم کرد. همین بی خود بودن از خودِ-خود، واژگونم کرد.

 چطور، تو دانستی و من ندانستم این راز را، این سرِ درونِ بشر امروزی را!
چطور؛
 من این همه وا مانده ام در خودِ خویشتن!
چطور، تو این مرز را بی من گذراندی! چطور به فردا رسیدی!

کنون با نیم نگاهی به گذشته مرا به یادآر تا هنوز به انتهای ماجرا نرسیدی؛ بنگر. چون در پایان است که همه چیز به سرانجام می‌رسد.

پایان؛
 چه کلام تلخ و شیرینی. چه مدت ها بود که منتظر شدیدنش بودم. اما خود، تعلل کردم، تا آن را از تو نشنوم و شنیدم.

یک یک واژگانِ تو هستند که تمام مرا به سُخره می‌گیرند و چه خوشایندند برای تو، چه رقصی است در گفتن کلام تو، انگار که تمام واژگان هم با تو هستند. تو آنها را هم جادو کردی! همانطور که مرا جادو کرده بودی.

م.الف.


با تو چه باید کرد؛ که هم دوری و هم نزدیک! با تو چه باید کرد؛ که تو می‌گریزی و من مستم! با تو چه باید کرد؛ که هر دم میکُشی، در دَم! با تو چه باید کرد؛ که مرهمی بر درد! با تو چه باید کرد؛ که هم دردی وهم درمان! با تو چه باید کرد؛ که شدم دردی بی درمان! با تو چه باید کرد؛ که آتش شدی در نیستانم! با تو چه باید کرد؛ که هم هستی و هم نیستی! با تو چه باید کرد؛ که هم دوری و هم نزدیک! با تو چه باید کرد؛ که تو می‌گریزی و من مستم! با تو چه باید کرد؛ که هر دم میکُشی، در
گرفتارم کردی، بی هیچ پس و پیشی، بی هیچ نگاه و تبسمی. با تمام ندانی گرفتارت شدم، همین ندانی بود که درگیرم کرد. همین بی خود بودن از خودِ-خود، واژگونم کرد. چطور، تو دانستی و من ندانستم این راز را، این سرِ درونِ بشر امروزی را! چطور؛ من این همه وا مانده ام در خودِ خویشتن! چطور، تو این مرز را بی من گذراندی! چطور به فردا رسیدی! کنون با نیم نگاهی به گذشته مرا به یادآر تا هنوز به انتهای ماجرا نرسیدی؛ بنگر.
خوانش نمایش‌نامه‌ی «هملت» اثر: ویلیام شکسپیر مترجم و کارگردان: آرش خیرآبادی خوانش هملت خوانش هملت خوانش‏گران به ترتیب حروف الف‏با: ارض اقدس- مسعود: آزریک اسلامی‏ تبار- رضا: گورکن نخست اسماعیلی نژاد- مهرداد: روزن‏کرنتس بختیاری- فاطمه: باپ‏تیستا برزگر- خلیل: هملت‏شاه بشیر- علی: مارسلوس پناهی- نرگس: اوفیلیا خزاعی- احسان: کلا‏شاه رحیمی- امیرحسین:گورکن دوم سروری- رامین: گانزاگو سفیدباغی- صادق: پولونیوس طالبی- امیرارسلان: گیلدنس‏ترن علایی- بابک: هوراشی‏یو
(تحلیل خطوط بدنی بازیگر فیلم My.Left.Foot ) خلاصه‌ای از فیلم؛ پای چپ من ، ساخته جیم شرایدن ( Jim Sheridan‎) و در سال 1989 تولید شده است فیلم اقتباسی از رمانی به همین نام است و نام نویسنده هم همان نام شخصیت اصلی داستان است. یعنی کریستی براون. کریستی براون در دابلینی زندگی می‌کند که درگیر فقر است؛ هم در فرهنگ و هم اقتصاد. او بیماری آتئویید دارد که موجب می‌شود در رفتار و حرکت اختلال ایجاد شود. آماری که گرفته شده در امریکا از هم ده هزار نفر یک نفر ممکن است
بررسی کوتاه فیلم Top Gun: Maverick 2022 همه در ابتدا با بازیگری که محرک اصلی برای دین این فیلم هست به تماشا می‌نشینند. فارق از آن که چه کسی کارگردان یا نویسنده آن است، اما تهیه کننده آن پارامونت است. کمپانی قوی با پشتوانه محکم. Top Gun 2022 کارگردان بلند آوازه‌ای ندارد، فقط کمپانی و بازیگر معتبری در زمینه فیلم‌های اکشن دارد، Tom Cruise که توانسته خوداش را در این ژانر با سکانس پلان‌های نفس‌گیر و پر از تعلیق همیشه ثابت کند.
در ابتدا عرض کنم که این فیلم نیازی به معرفی نداره. فقط برای افرادی که شاید اطلاعی از این فیلم نداشته باشند توضیحاتی را در ادامه خواهم گفت. دنیرو و دی‌کاپریو زوج خوبی هستند، اما به نظر می‌رسد که دنیرو از نظر باورپذیری بیشتر به شخصیت نزدیک شده و درونی‌تر؛ در مقابل آن لئونادرو در بیشتر سکانس‌ها به‌سمت درشت‌نمایی در بازی و به‌خصوص (میمیک) حرکت می‌کند که خیلی جالب نیست و گاهی بیننده را از واقعیت دور می‌کند.
آیا تیغ جراحانِ زیبایی ارتباط مخاطب با اثر را قطع کرده؟ سینما و تیاتر به‌ویژه بازیگران آن عناصری هستند برای انتقال معنا که تشکیل دهنده‌ی فرم یک اثر هستند، حال اگر این امر به‌درستی و یا اصلا منتقل نشود چه رخ خواهد داد؟ باورپذیری برای یک اثر مهم است. مخاطبی که می‌خواد در تاریخ سفر کند و یا زمانِ حال را درک کند، یک واقعه را ببیند که بتواند از آن لذت ببرد، سرگرم شود و یا در کل با آن آشنا شود. اما به‌نظر می‌رسد فقط بیننده سرگرم بشود، حال به هر قیمتی که شده،

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

روزمرگی شرکت بازرگانی فیروزه Entity Music آموزش ارز دیجیتال چکیده هر چی که بخوای هفته نامه بین المللی همسر دانلودی شو دانلود فیلم و موزیک و نرم افزار